غریبه آشنا



انسان های حاصل جامعه.

 

هیچ آدمی نژادپرست، جانی یا به دنیا نمیاد، همه رذالت‌ها آموخته جامعه‌اند.

 

 

 

 


دختره مامان

 

 



خونه براش بزرگ قدره دنیا، خونواده مهم مثل یه بنیان

همش کنارشن اون عاشق مامانشه، شبا با اون میخوابه صبح با صداش پا میشه

یاد گرفته زندگی کردن رو از اون، ارزش رو میشناسه نمیفروشه ارزون

همه دنبال پولن اون دنبال مفهوم، اون مثل کارآگاس من براش مضنون

من براش مجنون اونم لیلی، میگه دوسم داره آره خیلی

خواب میبینه که من پیششم هر شب، وقتی که پیششم میگه شرمندم

با من بازی میکنه چون من بازیکنم، توپ رو میندازم تا راضی کنم

اون رو از خودم بمونه باهام، میتونی صداش کنی دختره مامان

اون دختره مامانه. اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه. اون همیشه باهامه همیشه باهامه

روزا میگذرن میرن، از مردم میسازن اون بیرون موجوداتی بی رحم

که به ۳۰ نرسیده فک میکنن پیرن، با پول مواد قاچاق در گبرن

دخترک تو خونه نشسته مثل دسته گل، منتظره یکی بیاد دم در با دسته گل

بگیره دستاش رد بشن دوتایی از یه پل، ازدواج خوشبختی دوتا حلقه چند تا قُل

روی کاغذ ضمانت مهر و امضاء، حقیقت مرموزه ، این وسط همش پنهان

طرف معتاده ، تو دروغ استاده، طرف هرچی گفته زر مفت بوده پز داده

پدر مادرش جمعش کردن که الان اینه، گفتن زن میگیریم براش پی زندگی بگیره

یه روانیه با خودش دشمن، تو اون خونه وای به اون دختر

اون دختره مامانه. اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه. اون همیشه باهامه همیشه باهامه

ازدواج، سنتی رخت دل میشوره با اشک، هر وقت که فرصتی پیدا میکرد

مامان رو نگا میکرد ، مامان رو صدا میزد، اما اون بود توو قابِ عکس .مکث .

شبا که در میرفتن یه روزی سر زد، طرف اومد خونه این دفعه با سردرد

تا دخترک حرف زد شروع شد جر و بحث، اون درو بست ، احساس ترس

موج میزد توش خواست این رو بفهمونه، گفت از پیشش میره تا اون بترسونه

همینطور هم شد کنترل افتاد، تصویر بهم ریخت دوباره شد اون معتاد

حمله کرد به سمتش پرید روش، من رفتم بگیرمش رد شدم از توش

رسید به دختر گرفت گلوش، انقدر فشار داد تا اون رفت از هوش، اون دختره مامان بود . . .

 

.

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش رسانه امام زمانی آساره بیانیه های یک کروکودیل خوشحال کِن‌دو هتل جو PhotoDynamic&HyperTermia برترین های اقتصادی عطر گندم اطلاعات عمومی